حکایت بهلول-1-

بهلول
آخرین مطالب قضاوت نکن حکایت بهلول-10- حکایت بهلول-9- حکایت بهلول -8- حکایت بهلول -7- حکایت بهلول-5- حکایت بهلول-6- حکایت بهلول -4- حکایت بهلول -3- داستان بهلول -2- لینک دوستان قالب وبلاگ بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن جوک بی ادبی بنده ی ناچیز خدا رها فــشــفــشــه پرستاری 91 جایی برای خنده وشادی و تفریح تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم I AM WHAT I AM من،منم.من مثل هیچکس نیستم غزلیات محسن نصیری(هامون) نوشته های دختر تنها و ساده و عاشق دُرُخـــــــــــــــــــــــش باشگاه پرواز esoesmusic جوک بی ادبی ، جوک بی تربیتی دل شکسته ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ .....میلاد مرگ عشق..... رویایی زندگی کردن... پای پیاده ... فقط حرف حساب فقط پرسپولیسی ها قـَـــروقاطــــــــی قالب های پیچک لینک های مفید خرید جارو شارژی ماشین \| خرید ساعت مچی خرید ساعت زنانه \| پنل اس ام اس خرید اینترنتی \| دوربین مداربسته ارزان ام پی تری پلیر جدید فلنج جوشی پلی اتیلن \| خرید بستنی ساز مجیک	حکایت بهلول-1- روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟ بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت:سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی. [ شنبه 92/10/21 ] [ 7:42 عصر ] [ سید حسین ] نظر .: Weblog Themes By Pichak :.	درباره وبلاگ آرشیو مطالب لینک های مفید دانلود فیلم با لینک مستقیم \| خرید کارت شارژ خرید بستنی ساز مجیک ارزان آپلود عکس \| عکس طبیعت مبلمان \| خرید ادکلن وود دامپزشکی \| کباب پز پلین امکانات وب
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ]